
غفوریان-سال تحصیلی جدید، امروز در حالی برای 16.5 میلیون دانش آموز آغاز می شود که اگرچه وزیر جدید آموزش و پرورش از اقدامات تحولی به ویژه در عرصه مدارس دولتی سخن می گوید اما این یک امر روشن و مبرهن است که مسائل و کاستی های حوزه آموزش و پرورش یک ساله و در کوتاه مدت پدید نیامده است که بشود آن را در کوتاه مدت برطرف کرد.
از اللهیار ترکمن درباره چالش کیفیت مدارس دولتی می پرسم که او این آسیب را این طور تحلیل می کند: «بررسی این موضوع، ابعاد گسترده ای در خود دارد که موضوعاتی هم چون جذب نیروی انسانی، تامین معیشت معلم، روش های آموزش و محتوای آموزشی، فضای کالبدی مدرسه، نحوه اداره مدرسه و جذب مشارکت صاحبنظران در مسئله کیفیت مدارس دولتی نقش دارد. اما در یک نگاه کلی، ما برای تحقق این امر نیازمند یک الگوی کیفیت بخشی هستیم. در حال حاضر ما در آموزش و پرورش از نبود یک مدل و الگو برای ایجاد و توسعه کیغفیت رنج می بریم. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز به همین منظور تدوین شد که این مدل و الگو را ارائه کند اما این مدل هیچ گاه طراحی و اجرایی نشده است و مادامی که آموزش و پرورش در این زمینه اقدام و در یک فرایند تدریجی آن را اجرایی نکند نمی توان خلق الساعه به رخداد یک اتفاق مثبت و نتیجه بخش در کیفیت بخشی به مدارس دولتی امیدوار بود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دیشب امین میرزازاده دومین کشتی گیر فینالیست ایران، با شکستن طلسم رضا کایالپ، قهرمان سنگین وزن جهان شد تا پس از طلای امیرحسین زارع در 130 کیلوی آزاد، سنگین وزن فرنگی هم زیر سلطه ایران قرار گیرد. در دیدار فینال وزن ۱۳۰ کیلوگرم کشتی فرنگی قهرمانی ۲۰۲۳ جهان در بلگراد، امین میرزازاده در مصافی که تکرار فینال سال گذشته بود، برابر رضا کایالپ کشتی گیر نامدار ترکیه و دارنده 12 مدال جهان و المپیک قرار گرفت.3 دقیقه نخست این کشتی با امتیاز اخطار 1-0 به سود کایالپ شد. در 3 دقیقه دوم هم کایالپ باز هم پرکارتر بود تا اخطار دوم هم به میرزازاده داده شود و کایالپ 2-0 پیش افتد. میرزاده در فاصله 73 ثانیه به پایان کشتی یک بار کایالپ را از تشک بیرون برد تا نتیجه 2-1 شود. در 6 ثانیه به پایان مسابقه میرزازاده با رشادت دوباره کایالپ را به بیرون تشک برد تا 2-2 برنده شود و مدال با ارزش طلای جهان را بر گردن اندازد. در روزی که دادمرز برنز گرفت و مهمدی به نقره بسنده کرد، طلای میرزازاده به دل نشست تا این کشتی گیر سنگین وزن اولین طلایی تیم ملی کشتی فرنگی ایران در مسابقات قهرمانی جهان 2023 باشد. امروز ملی پوشان سه وزن پایانی ایران (ایمان محمدی، محمدرضا گرایی و ناصر علیزاده) دیدارهای مقدماتی خود را آغاز می کنند ضمن اینکه مهدی محسن نژاد در ۶۰ کیلوگرم و محمد هادی ساروی در ۹۷ کیلوگرم برای مدال برنز و کسب سهمیه المپیک کشتی خواهند گرفت.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پنجمین محموله الواح هخامنشی پس از ۸۵ سال به کشور بازگشت
حضور هیئت بلندپایه دیپلماتیک ایران که به منظور شرکت در هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفته بود، بازتابهای زیادی در عرصه رسانه به همراه داشت و در حاشیه این سفر رایزنیهای زیادی هم در حوزههای گوناگون صورت گرفت. دیپلماسی دولت سیزدهم بر پایه اصل احترام متقابل و عزت و استیفای حقوق ملت، در نیویورک هم اتفاقات مثبتی را رقم زد که مهمترین آن خبری بود که در آستانه بازگشت رئیسجمهور منتشر شد؛ بازگشت ۳۵۰۶ لوح مصادرهشده توسط آمریکا بعد از ۸۵ سال! بله بیش از ۸۵ سال از خروج گِلنبشتههایی که فقط برای مطالعه در اختیار دانشگاه شیکاگو قرار گرفته بود میگذشت و حالا پس از دهها سال رایزنیهای وزارت امور خارجه و میراث فرهنگی به موطن اصلی خود بازگشتند؛ الواح هخامنشی که در تخت جمشید پیدا شده بود و برای بررسی و دوره مطالعاتی سه ساله و به امانت به آمریکا فرستاده شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، دولت آمریکا مانع از استرداد آنها شد. اکنون ۳۵۰۶ لوح در پنجمین مرحله استرداد با رایزنی دولت سیزدهم به خاک مادری بازگشت؛ لوحهایی با محتوای مدیریت منابع راهها، روابط اجتماعی، مایحتاج اساسی زندگی، دستمزدها، اقتصاد جامعه هخامنشی به خط میخی و زبان عیلامی و آرامی که در ۹ صندوق هر کدام به وزن ۷۵ کیلوگرم از طریق هواپیمای حامل هیئت ایرانی وارد کشور شده و با اسکورت به موزه ملی منتقل شدند. ایرنا نوشت: این لوحها با رایزنیهای گسترده و فشرده وزارت امور خارجه، مرکز امور حقوق بین الملل ریاست جمهوری و وزارت میراث فرهنگی در هماهنگی با مؤسسه شرقشناسی شیکاگو که سال ۹۸ وعده انتقال آنها به ایران را داده بودند؛ اما فرایند صدور مجوز آن توسط خزانهداری آمریکا به بهانه کرونا دچار تعلل شد، به کشور بازگشت. پس از صدور مجوز خزانهداری آمریکا قرار شد محموله آماده شده در یک کشور ثالث تحویل نمایندگی کشورمان شود اما به بهانه تحریمها با کارشکنی وزارت خارجه فرانسه و آلمان و همکاری نکردن شرکتهای هواپیمایی و بیمهای مواجه و نهایتاً مقرر شد محموله توسط مؤسسه شرقشناسی به نمایندگی کشورمان در نیویورک تحویل تا در زمان برگزاری مجمع سالانه سازمان ملل از طریق هواپیمای حامل هیئت ایرانی به کشور بازگردانده شود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شعر و موسیقی همواره دو عنصر جداییناپذیر از یکدیگر به شمار میآیند. هرکدام از ما تا امروز تعداد زیادی شعر از آثار شاعران قدیم و معاصر را در قالب تکآهنگ یا آلبوم موسیقی شنیدهایم. از میان گذشتگان، شعر شاعرانی مانند حافظ، سعدی، مولوی و... به دلیل موضوعات عاشقانه، وزنهای روان، موسیقی پذیرتر بودن اشعار و کلمات، بیشتر موردتوجه قرارگرفته است؛ اما در این میان آثاری مانند شاهنامه فردوسی به دلیل حماسی بودن فضا و کلمات، تعداد زیاد اشعار در هر داستان، سروده شدن شاهنامه در یک وزن حماسی و... کمتر موردتوجه قرارگرفته است. استاد شهرام ناظری جزو خوانندگان انگشتشماری است که تاکنون شاهنامه فردوسی را بهصورت آواز ایرانی خوانده و بهخوبی از عهده این اجرا برآمده است. علاوه بر این استاد بزرگ موسیقی، بهتازگی نیز گروه «شهپر»، باهدف جلبتوجه نسل جوان به شاهنامه فردوسی، اشعاری از این اثر ماندگار را در قالب موسیقی تلفیقی (فیوژن)، اجرا کرده است. آثاری که در مدت کوتاهی پس از اجراهای صحنهای توانسته است تحسین بسیاری از شاهنامهپژوهان و جوانان فارسیزبان را برانگیزد.
به بهانه برگزاری کنسرت موسیقی این گروه در تاریخ 10 مهرماه در فرهنگسرای نیاوران با محسن مرعشی، آهنگساز، نوازنده و خواننده گروه«شهپر» درباره نوآوریهای انجامشده، نحوه انتخاب اشعار و... گفتوگو کردهایم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

هادی- بازیهای آسیایی ۲۰۲۲ که قرار بود اواخر شهریور تا اوایل مهر امسال گذشته برگزار شود به دلیل پایان نگرفتن شیوع کرونا، به تعویق افتاد و حالا قاره کهن امروز رسما یک دوره دیگر از بازیهای آسیایی را تجربه می کند. هانگژو پس از پکن در سال ۱۹۹۰ و گوانگژو در سال ۲۰۱۰ سومین شهر چین خواهد بود که میزبان بازیهای آسیایی میشود. هانگژو یا هانجو شهری است در شرق کشور چین با بیش از 10 میلیون جمعیت. این شهر در استان ژجیانگ قرار گرفته و مرکز این استان است. هانگژو شهری گردشگری است و جاذبههای طبیعی فراوانی برای گردشگران دارد. معروفترین گردشگاه طبیعی آن دریاچه غربی یا شیهو است که در مرکز این شهر قرار گرفته و به همراه کانال بزرگ چین و پارک ملی شی شی ثبت میراث جهانی است. هانگژو یکی از پایتخت های قدیم چین بین چندین سلسله بوده و این شهر تاریخی به دلیل مرکز تولید ابریشم چین از قدیم جزو شهرهای مهم جاده ابریشم بوده است. مارکو پولو جهانگرد معروف ایتالیایی از این شهر بهعنوان زیباترین شهر چین و بهشت روی زمین نام برده است. هرچه باشد این شهر زیبا میزبان بازیهای آسیایی است و رقابت های این دوره از المپیک آسیایی در ۴۰ ورزش شامل ۶۱ نوع رشته و ۴۸۲ ماده ورزشی برگزار می شود. ۴۴ مکان ورزشی برای بازیها استفاده میشود که ۳۰ مکان موجود و ۱۴ مکان جدید ساخته شدهاست. کاروان ایران هم با 520 ورزشکار و مربی و همراه و تیم رسانه ای در چند پرواز راهی هانگژو شده است. البته برخی مسابقات مثل فوتبال، والیبال و والیبال ساحلی و چند رشته دیگر از چند روز پیش آغاز شده و افتتاحیه امروز در حالی برگزار می شود که به گفته مسئولان چینی افتتاحیه بدون آتش بازی است که یکی از سنت های مرسوم چینی هاست. چین به عنوان کشور مخترع آتشبازی همیشه در مراسمهای ورزشی و جشنها از آن استفاده میکند ولی این بار در مراسم افتتاحیه بازیهای آسیایی هانگژو قرار است به جای آتشبازی از نور دیجیتال استفاده شود و هانگژو نخستین بازیهای آسیایی بدون کربن باشد. محور برنامههای هانگژو برای کاهش انتشار کربن، استفاده از برق سبز و فناوریهای پیشرفته به جای آتشبازی است. شا شیائو لان، مدیر کل مراسم افتتاحیه هانگژو 2022، گفت: افتتاحیه بازیهای آسیایی هانگژو سنتهای قبلی را زیر پا میگذارد چون ما در میزبانی به فلسفه سبز پایبندیم. از آنجا که میخواهیم انتشار کربن را تا حد ممکن کاهش دهیم، تصمیم گرفتیم که آتشبازی نداشته باشیم. مهمترین چیز این است که میخواهیم فلسفه حفاظت از محیط زیست را گسترش دهیم و به همین دلیل در نهایت این تصمیم را گرفتیم. شیائو لان اعلام کرد که مراسم افتتاحیه قرار است با عنوان «مردم، زیبایی و احساسات» برگزار شود و این مراسم فرصتی برای نمایش فناوریهای هانگژو خواهد بود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادداشت روز
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمد حقگو- بخشنامه بودجه سال آینده در یکی از بخشهای مهم خود، میزان افزایش حقوق کارمندان دولت را برای سال آینده 20 درصد تعیین کرده است. این در حالی است که تورم موجود در اقتصاد کشور هماینک بیش از این مقادیر و حدود 40 درصد به بالاست. از سوی دیگر در سال جاری هم که میزان افزایش حقوق ها حدود 20 درصد بوده، تاکنون تورمی به مراتب بالاتر دامنگیر حقوقبگیران شده است. با این شرایط به نظر می رسد خطر عقبافتادگی افزایش حقوق ها از تورم و فشار مضاعف بر معیشت این اقشار وجود خواهد داشت. ضمن این که کارگران هم که طبق یک قانون نانوشته، دستمزدشان تقریباً هماهنگ با کارمندان تغییر می کند، در خطر این شوک دستمزد خواهند بود. همه این ها با این فرض است که افزایش علیالحساب، رنگ قطعیت به خود بگیرد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه سیاسی-مراسم رژه نیروهای مسلح صبح دیروز با حضور رئیسجمهور و فرماندهان ارشد نیروهای مسلح در مقابل مرقد مطهر بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی برگزار شد.در این مراسم، یگان های نمونه از نیروهای چهارگانه ارتش جمهوری اسلامی ایران، نیروهای سه گانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی انتظامی کل کشور از مقابل جایگاه رژه رفتند.همچنین، یگانهای نمونه پیاده، زرهی، موشکی، پهپادی و پدافندی نیز از مقابل جایگاه فرماندهان ارشد نیروهای مسلح رژه رفتند.رژههای هوایی و دریایی نیز در بندرعباس به میزبانی ارتش جمهوری اسلامی ایران و حضور ارتش و سپاه پاسداران برگزار شد.در ابتدای این مراسم، رئیسی طی سخنانی تاکید کرد: خلع سلاح نیروهای تجزیه طلب در اطراف مرزهای جمهوری اسلامی ایران، حرکت مثبتی است که دولت عراق آغاز کرده است. هیچ گروه تجزیهطلبی در نزدیکی مرزهای ایران اجازه داشتن سلاح و فتنه علیه جمهوری اسلامی را نخواهد داشت.رئیسی گفت: همچنان که در جمهوری اسلامی از موشک فتاح و پهپاد مهاجر ۱۰ رونمایی می شود در کنار آن، ایران به عضویت ائتلافهای منطقه ای و جهانی درآمده و برای رشد تولید و رشد اقتصادی در کشور تلاش میکند. این یعنی ایران در تمامی عرصه ها فعال است و در حوزه علم و فناوری در منطقه و جهان حرف برای گفتن دارد. رئیسی همچنین تصریح کرد که منطقه قرهباغ متعلق به جمهوری آذربایجان است، اما حفظ حقوق ارامنه هم واجب است و بر آن تاکید داریم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


31 شهریور هر سال آغاز هفته دفاع مقدس است و یادآور ایستادگی قهرمانانه ملت بزرگ ایران بهخصوص جوانانی که در خط مقدم نبردی نابرابر بودند که توسط عراق و با حمایت بسیاری از کشورهای دیگر رخ داد. با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، بسیاری قدرت ها و کشور ها که هرگونه انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی را خلاف منافع خود ارزیابی میکردند و نگران فراگیری آن به کشورهایشان بودند، پشت صدام رئیس جمهور عراق قرار گرفتند تا آغازگر تجاوزی بی رحمانه باشد که با دفاعی مقدس توسط مردم ایران مواجه شد. هفته دفاع مقدس فرصت مناسبی برای گرامی داشت رشادتهای دلاورمردان عرصه شهادت است. انسانهایی که باید همواره قدردان رشادتها و ازخودگذشتگی آنها باشیم. شاید گذر زمان غبار فراموشی را بر بسیاری از رویدادهای تاریخی بنشاند، اما داستانهایی که از ایثار و ازخود گذشتگی رزمندگان در دفاع مقدس روایت شده، فراموش ناشدنی است. در ادامه چند خاطره کمتر شنیده شده از شش شهید شاخص دفاع مقدس را بهنقل از «باشگاه خبرنگاران جوان» میخوانید که نشاندهنده شجاعت، خلاقیت و روح بزرگ این دلاوران بوده است.
شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری یکی از فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران است که با استفاده از نبوغ نظامی، ابتکار عمل و تخصص خود، در بسیاری از عملیاتهای دوران دفاع مقدس، همراه با سایر همرزمانش حماسههای ماندگاری را آفرید و برای همیشه در تاریخ کشورمان ماندگار شد. وی در عملیاتهای مهمی از جمله حمله به اچ ۳، مروارید و... شرکت داشت و بیش از هفتاد پرواز برونمرزی را در طول دوران دفاع مقدس به انجام رساند. وی سرانجام در اول فروردین سال ۶۴ به شهادت رسید. اما پس از شهادتش دنیا به توانمندی او اعتراف کرد و بارها در مجلههای نظامی دنیا از او به عنوان یک نابغه جنگی نام برده شد و در سال ۲۰۰۶ او را بهترین خلبان اف ۴ نامیدند.
مردم دشت عباس به او لقب «شیر صحرا» داده بودند. این لقب برای او چنان بامسما بود که رادیوهای دشمن هم با این لقب از او نام میبردند؛ فرمانده رشید لشکر ۲۶ نوهد (نیروی ویژه هوابرد) تیمسار سرلشکر شهید حسن آبشناسان که نامش لرزه بر پشت دشمن میانداخت و شجاعتش شهره خاص و عام بود. فرمانده شهیدی که با وجود خلق حماسههای بسیار، آن چنان که شایسته اوست به نسل امروز معرفی نشده است. توانایی خیرهکنندهای در فنون نظامی و شگردهای رزمی داشت. فرمانده نظامی که دانش و توان انسانیاش رشکبرانگیز بود. کسی که شخص «صدام حسین» برای سرش جایزه تعیین کرده بود. در روزهایی که عراق بیشتر شهرهای ایران را موشکباران میکرد، این فرمانده شجاع ایرانی نامهای به صدام نوشت: «اگر جناب صدام ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگآورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد».
این هم خاطره جالب یکی از همرزمان حاج حسین خرازی؛عملیات حالت فرسایشی به خود گرفته بود و انرژی و رمقی برای لشکر ۱۴ امام حسین(ع) باقی نمانده بود. یک شب من و حاج محسن حسینی در سنگر نشسته بودیم که حاج حسین خرازی وارد شد و پرسید: «از بچههای مهندسی چند نفر اینجا هستند؟» گفتیم: «ما دو نفر در به در و بیچاره». حاجی لبخند زد و گفت: «امشب میخوام بریم جلو!» از حرف او تعجب کردیم. ما هیچگونه امکانات پیشروی نداشتیم. حاج محسن که آدم شوخی بود، بلند شد و گفت: «میخوای ما رو به کشتن بدی؟! تو که از درد زن و بچه سر درنمیآری».
سردار شهید محمدحسن نظرنژاد -معروف به بابانظر- یکی از فرماندهان شاخص دوران دفاع مقدس بود. او سالها در جبههها جنگید و در عملیاتهای مختلف حضور داشت. بابانظر که مطابق نظر کمیسیون پزشکی، دارای بیش از ۹۲ درصد مجروحیت بود، سرانجام به تاریخ 7/۵/75 بر اثر جراحتهای ناشی از جنگ تحمیلی بال در بال ملائک گشود. یکی از رشادتهای شهید بابانظر مربوط به عملیات کربلای پنج است که رزمندگان ایرانی برای تصرف شهرک مهم دوعیجی عراق میخواستند اقدام کنند. عراقیها در این نقطه به شدت مقاومت میکردند و اجازه نفوذ نمیدادند. رزمندگان ایرانی هم زیر آتش سنگین توپخانه عراق در سنگرهایِ خود حبس شده بودند و نمیتوانستند قدم از قدم بردارند. در این لحظه شهید نظرنژاد میگوید: «مقاومت اینها باید شکسته شود.» و خودش برای رسیدن به این نقطه داوطلب میشود. او با موتور تریلی که در اختیار داشت مانند فیلمهای سینمایی وارد مهلکه میشود. به این ترتیب که بیسیم چیاش ترک موتور مینشیند و خودش راننده موتور میشود. در این وضعیت ناهمگون برای اینکه بیسیم چی در آن ناهمواری به زمین نیفتد؛ مجبور شد که با فانسقه خود و بیسیم چی، وی را از پشت به شکم خودش بچسباند تا در آن وضعیت از روی موتور سقوط نکند. با سرعت بسیار بالا از میان نخلستان در میان آتش و دود عبور میکنند و به وسط نیروهای عراقی میرسند. عراقیها که از دیدن این صحنه بهت برشان داشته بود بعد از چند دقیقهای پا به فرار گذاشتند. شهید نظرنژاد که کشتیگیر بود، در همان لحظه اول چشمش به فرمانده تنومند عراقی میافتد و یک سیلی میزند توی صورتش که حساب کار بیاید دستش. خیلی طول نکشید که بقیه رزمندهها پشت سر بابانظر آمدند داخل شهرک دوعیجی و آنجا ۲۱۸ نفر اسیر میگیرند.
شهید عبادیان، مسئول تدارکات لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) روایت میکند: شام آن شب سبزی پلو با تن ماهی بود، حاجی مشغول قاطی کردن پلو با تن بود که یهو رو کرد به عبادیان و گفت: شام بچهها چیه؟ و جواب گرفت: همین. اما چون عبادیان به صورت حاجی نگاه نکرد، شک کرد و گفت: واقعا همین؟! بازهم بدون اینکه به حاجی نگاه کند، آرام گفت: تن رو گذاشتیم فردا ظهر بدیم. حاجی قاشق رو زمین گذاشت و از سفره عقب رفت. عبادیان گفت: به خدا حاجی فردا ظهر بهشون تن میدیم. حاجی هم گفت: به خدا منم فردا ظهر میخورم.
شهید شیرودی بالاترین ساعت پرواز جنگی با بالگرد در جهان را به نام خود ثبت کرده است. او با حدود ۴۰ بار سانحه و بیش از ۳۰۰ مورد اصابت گلوله به بالگردش بازهم سرسختانه میجنگید. سریال تماشایی و خاطره انگیز «سیمرغ» با آن تیتراژ آغازین فراموش نشدنی درباره این شهید بزرگوار و همرزم و دوست صمیمی اش شهید کشوری بود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جواد نوائیان رودسری – شیخ مفید که رضوان خداوند بر او باد، در کتاب ارزشمند «الارشاد»، تاریخ شهادت امام حسن عسکری(ع) را روز جمعه، هشتم ربیعالاول سال 260ق. ثبت کردهاست و تعدادی از مورخان نیز این تاریخ را تأیید کردهاند؛ هرچند برخی دیگر مانند قطبالدین راوندی در «خرائج و الجرائح»، زمان شهادت امام(ع) را هشتم ربیعالثانی دانستهاند. با این حال، آنچه در میان شیعه بیشتر شهرت دارد، وقوع شهادت مظلومانه امام حسن عسکری(ع) در هشتم ربیعالاول است. آن حضرت هنوز در سنین طفولیت قرار داشت که سال 243ق. (طبق گزارش شیخ مفید)، همراه با پدر بزرگوارش امام هادی(ع) و بهاجبار به سامرا پایتخت آن روزگار خلفای عباسی آورده شد و تحت نظر قرار گرفت و این وضعیت ادامه داشت تا اینکه سال 254ق، واقعه شهادت امام هادی(ع) اتفاق افتاد و از این زمان تا ربیعالاول سال 260ق، امام عسکری(ع)، امامت شیعیان را عهدهدار بود. این دوران را باید از سختترین مقاطع تاریخ امامت شیعه بدانیم؛ دورانی که امام(ع) و شیعیان، در محدودیت و تحت نظارت شدید قرار داشتند. این موضوع، علاوه بر جایگاه ویژه امام حسن عسکری(ع) در جامعه اسلامی و وحشت شدید دستگاه خلافت عباسی از قیام شیعیان به رهبری آن حضرت، ریشه در شرایط خاص حاکم بر ساختار قدرت سیاسی نیز داشت؛ شرق اسلامی تقریباً بهطور کامل از حیطه قدرت خلفای بغداد خارج شدهبود و حکومتهایی ایرانی مستقر در آن مانند طاهریان و سپس صفاریان که ظاهراً منشور قدرت را از خلیفه عباسی میگرفتند، عملاً به صورت مستقل حکومت میکردند و نفوذ خلیفه در این مناطق، به کمترین مقدار آن از دوران ورود اسلام به این مناطق رسیدهبود. با آغاز حکومت یعقوب لیث در سیستان، از سال 247ق. و توسعه قدرت او به سمت غرب، خلفا همان اعتبار نیمبند خود را هم در معرض خطر میدیدند و این مسئله باعث شدهبود که در برابر جریان امامت شیعه که طرفداران فراوانی داشت و رویکردی سیاسی در تقابل با حاکمیت جور اتخاذ میکرد، حساسیت شدیدتر از قبل شود؛ تا آنجا که خلفایی مانند متوکل، حتی با گزارشهای کذب و با ظن و گمانِ تلاش امام هادی(ع) برای تجهیز نظامی شیعیان، دستور بازداشت و زندانی کردن آن حضرت را صادر میکرد. با شهادت امام دهم(ع) این محدودیتها بیشتر شد و امام حسن عسکری(ع) عملاً در زندان بزرگی به نام سامرا، تحت نظارت شدید، زندگی میکرد.
شیخ طوسی که رضوان خداوند بر او باد، در کتاب ارجمند «الغیبه» (ص 125، دارالمعارف اسلامیه / 1411) آوردهاست که امام حسن عسکری(ع) باید روزهای دوشنبه و پنجشنبه به دارالخلافه سامرا مراجعه میکرد و حضور خود را اطلاع میداد. با وجود آنکه طبق برخی گزارشها، ظاهراً احترام امام(ع) را دست کم طی ایامی که به زندان منتقل نمیشد، حفظ میکردند، اما عملاً آن حضرت نمیتوانست با هیچ کس به صورت آزادانه گفتوگو و ملاقات کند. در این زمینه شاید گزارش قطبالدین راوندی در «الخرائج و الجوارح»، بیش از دیگر گزارشها تکاندهنده باشد. وی در جلد نخست این کتاب (ص 439، موسسه امام مهدی عج / 1409) روایتی را از قول علی بن جعفر حلبی و درباره نحوه دیدار وی و شیعیان با امام یازدهم(ع) روایت میکند: «اجْتَمَعْنَا بِالْعَسْکَرِ وَ تَرَصَّدْنَا لِأَبِی مُحَمَّدٍ(ع) یَوْمَ رُکُوبِهِ فَخَرَجَ تَوْقِیعُهُ أَلَا لَا یُسَلِّمَنَّ عَلَیَّ أَحَدٌ وَ لَا یُشِیرُ إِلَیَّ بِیَدِهِ وَ لَا یُومِئُ أَحَدُکُمْ فَإِنَّکُمْ لَا تَأْمَنُونَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ»؛ در یکی از روزها که قرار بود امام(ع) به دارالخلافه برود، ما در عسکر (: نام کمتر مشهور سامرا) جمع شده و در انتظار دیدار وی بودیم. در این وضعیت، نامهای از امام(ع) به این مضمون به دست ما رسید که هیچ کس به من سلام نکند و حتی اشارهای به من نداشتهباشد، زیرا جان شما در امان نیست. روایت مراقبت شدید از امام حسن عسکری(ع) را میتوان در گزارشهای دیگر شیعیان که با وی ملاقات کردهبودند هم ملاحظه کرد؛ بیشتر این دیدارها نه در خانه امام(ع) که به شدت تحت نظر بود بلکه در کوچه و خیابان رقم میخورد؛ برای نمونه میتوان به دیدار اسماعیل بن محمد با امام حسن عسکری(ع) اشاره کرد که علی بن عیسی اربلی گزارش آن را در «کَشْفُ الغُمَّة» آوردهاست یا ملاقات محمد بن عبدالعزیز بلخی با امام(ع) که طبق گزارش قطبالدین راوندی، هنگام حرکت امام حسن عسکری(ع) به سمت دارالخلافه، در خیابان «الغنم» سامرا، منتظر تشریففرمایی آنحضرت ماند. با وجود این محدودیتها، ارتباط امام(ع) با شیعیان، از طریق شبکه وکالت و با استفاده از مکاتبات، برقرار بود و امام حسنعسکری(ع) در مواقعی که تحت بازداشت نبود و در زندان خلفای جور به سر نمیبرد، پاسخگوی پرسشهای شیعیان بود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در حاشیه بازدید ازیک مجتمع تربیتی آموزشی در حاشیه مشهد
رئیس قوه مقننه در جمع خبرنگاران با اشاره به ردیف بودجه زیارت در برنامه ششم توسعه و دیگر تصمیمات در حوزه زیارت گفت: تصمیماتی که در بحث زیارت گرفته شده،نتوانسته است موفق عمل کند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
متهم پرونده جنایت مسلحانه پای میز محاکمه ایستاد
سید خلیل سجادپور- موتورسواری که در یک جنایت مسلحانه هولناک، پسر جوانی را مقابل چشمان مادر وی به قتل رسانده است، در حالی پای میز محاکمه ایستاد که مدعی بود به قصد انتقام از عامل مرگ مادرم شلیک کردم اما نمیدانستم برادر او پشت فرمان پراید نشسته است!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ،حکایت این ماجرای وحشتناک که مدت ها قبل از یک پرونده نزاع مسلحانه آغاز شده بود، هنگامی رنگ انتقام ترورگونه به خود گرفت که زنی میانسال با شلیک گلوله های ساچمهای از سلاح شکاری در یکی از روستاهای اطراف شهر جدید گلبهار به شدت مجروح شد. این زن بلافاصله به مرکز درمانی انتقال یافت و پزشکان تعدادی از گلوله های ساچمهای را از پیکر وی خارج کردند اما یکی از گلوله ها همچنان در نزدیکی قلب وی باقی ماند تا این که زن مذکور دوباره تحت عمل جراحی قرارگرفت ولی این بار عمل جراحی موفقیت آمیز نبود و او جان خود را از دست داد .این گونه بود که تحقیقات قضایی درباره ماجرای این پرونده که به خاطر اختلاف ملکی بین 2همسایه در روستا رخ داده بود، وارد مرحله جدیدی شد و قضات دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ، متهم به قتل را با صدور قرار قانونی از زندان آزاد کردند تا تحقیقات و بررسی های تخصصی بیشتری صورت گیرد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:هنوز پرونده این نزاع مرگبار در حال رسیدگی دقیق قضایی بود که ناگهان اواخر تیر سال گذشته جنایت مسلحانه هولناک دیگری در جاده روستایی ، به این ماجرا گره خورد و راننده پرایدی که برادر متهم به قتل در نزاع روستایی بود با شلیک گلوله از سلاح جنگی(کلت کمری)مقابل چشمان مادرش به قتل رسید. به دنبال وقوع این جنایت، بررسی های پلیس با صدور دستورات ویژه قضایی برای دستگیری متهم به قتل مسلحانه که «یاسر» نام دارد ، آغاز شد و رصدهای اطلاعاتی برای شناسایی موتورسوار فراری ادامه یافت تا این که حدود ۴ ماه بعد، نیروهای انتظامی زاهدان وی را در مکانی دستگیر کردند که به دنبال چند تبعه خارجی خلافکار بودند. زمانی که هویت متهم لو رفت و مشخص شد که او به اتهام قتل عمدی در گلبهار تحت تعقیب دستگاه قضایی و پلیس قرار دارد ، بی درنگ مقدمات انتقال این جوان حدود 37 ساله به شهرجدید گلبهار فراهم شد و او پس از اعترافاتی صریح در جلسات بازپرسی منتظر محاکمه ماند.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، پیچیدگی این پرونده جنایی و کلاف سردرگمی که با ماجرای نزاع مرگبار روستایی گره خورده بود، موجب شد تا روند رسیدگی به آن اهمیت ویژهای یابد. به همین دلیل پرونده مذکور به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد. طولی نکشید که متهم به جنایت مسلحانه آخر هفته گذشته پای میز محاکمه ایستاد و جلسه حساس دادگاه به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی برگزار شد.
این جلسه دادگاه در حالی با تلاوت آیاتی از کلاما... مجید رسمیت یافت که اولیای دم در حضور وکلای مدافع بر تقاضای صدور حکم قصاص نفس اصرار داشتند وتلاش ها برای گذشت از خونخواهی هم به نتیجه نرسید.در لحظات آغازین جلسه محاکمه که با تاکید رئیس دادگاه مبنی بر رعایت نظم و امنیت همراه بود، ابتدا مادرمحمد (مقتول) در جایگاه شاکی قرار گرفت و در تشریح صحنه جنایت گفت: پنج روز قبل از وقوع قتل،من در فروشگاه خواربارفروشی(سوپرمارکت)خودم ایستاده بودم که یاسر (متهم به قتل) درحالی که سلاح کمری در دست داشت به سمت من آمد. به او گفتم بزن خلاص کن! ولی او با آن که پسرم«محمد»(مقتول)نیز در فروشگاه بود شلیک نکرد و تنها بیرون از فروشگاه یک تیر هوایی زد و سپس شالی را به صورتش بست و سوار بر موتورسیکلت از آن جا رفت.
پس از چند روز ما برای شکایت از وی به اتهام تهدید با سلاح جنگی به دادگاه گلبهار رفتیم اما از آن جا ما را برای پیگیری شکایت به کلانتری فرستادند. وقتی مشخصات سلاح کلت را در پاسگاه انتظامی شرح دادیم، پسرم« محمد »پشت فرمان پراید نشست و من هم در صندلی جلو قرار گرفتم که به طرف روستای «آبقد» حرکت کردیم؛ اما در مسیر ناگهان یک خودروی پژو405 به صورت شاخ به شاخ به طرف ما آمد که پسرم به ناچار فرمان را به شانه خاکی جاده پیچید و متوقف شد. در این لحظه بود که «یاسر»(متهم به قتل)سوار بر موتورسیکلت درکنار پراید ایستاد و درحالی با سلاح کلت گلولهای به سر فرزندم شلیک کرد که شیشه خودرو پایین بود.
فریادزنان سر پسرم را روی پاهایم گرفتم ولی همان گلوله به قتل پسرم انجامید. بعد هم موتورسوار و راننده پژو 405 از محل فرارکردند و به طرف گلبهار رفتند. مادر مقتول در پاسخ به قاضی دادگاه که شما چگونه راننده پژو را شناختید که «جلال»نام دارد نیز گفت: من او را در روستا خیلی زیاد دیده بودم و حتی رنگ لباس او را هم که تیشرت زردرنگ بود به خاطر دارم.از طرف دیگر هم او بعد از طی مسافتی کوتاه،با فریادهای من که داد می زدم و به سرم می کوبیدم که« وایستا» سرش را از پنجره خودرو بیرون آورد و من به طور کامل چهره او را دیدم! «یاسر» را هم کاملا می شناختم!
به گزارش روزنامه خراسان، در ادامه جلسه و درحالی که قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی،با طمانینه و آرامش به اظهارات طرفین پرونده گوش می دادند،یاسر(متهم به قتل مسلحانه)نیز در جایگاه متهم قرار گرفت وپس از تفهیم اتهام از سوی رئیس دادگاه،در دفاع از خود گفت:من چند روز بود که به دنبال محمود(برادر محمد)بودم در واقع کاری به محمد نداشتم چرا که محمود عامل قتل مادرم بود،آن روز هم هنگامی که ازآبیاری زمین کشاورزی بازمی گشتم و سلاح کلت نیز به همراه داشتم، به طور اتفاقی خودروی پراید را دیدم وآن را تعقیب کردم. به محض این که به پراید رسیدم از فاصله حدود2متری شلیک کردم اما وقتی نزدیکتر رفتم تازه متوجه شدم که راننده پراید«محمد» است و من او را به اشتباه به جای «محمود»زده ام. من قصد کشتن «محمد» را نداشتم چون فقط با «محمود»مشکل داشتم چرا که وقتی از زندان آزاد شده بود با اطرافیانش جشن گرفته و پایکوبی به راه انداخته بودند و سپس این رفتارشان را هم در اینستاگرام استوری کرده بودند.متهم این پرونده جنایی ادامه داد: در عین حال اتهام رانندگی بدون گواهینامه و حمل سلاح را می پذیرم!
وی همچنین در پاسخ به سوال قضات دادگاه که با سوالاتی تخصصی به واکاوی دقیق این ماجرای تلخ پرداختند نیز گفت:من نمی دانستم چه کسی پشت فرمان پراید بود چرا که خانواده مرحوم 3دستگاه خودروی پراید،وانت وتیبا دارند که از هم جدا نیستند و هر کدام از آن ها به هر خودرویی سوار می شود که دم دستش باشد! از سوی دیگر هم اسلحه من فقط یک گلوله داشت و اگر شلیک من به هدف نمی خورد شایدامکان قتل وجود نداشت. من چهره راننده را ندیدم یعنی اگر هرکس دیگری پشت فرمان بود،با این شلیک به قتل می رسید. بعد از این حادثه هم که فهمیدم «محمد»را کشته ام خیلی پشیمان شدم و 2نفر را برای گرفتن رضایت نزد خانواده مرحوم فرستادم.
یاسر(متهم به قتل)درباره ماجرای فرار خود بعد از ارتکاب جنایت مسلحانه نیز به قضات دادگاه گفت:وقتی دور زدم و متوجه شدم که «محمد»را زده ام به مسیر خودم ادامه دادم و موتورسیکلت را زیر یک پل در چناران انداختم و به تهران رفتم ازآن جا هم به زاهدان گریختم که حدود4ماه بعد درآن جا دستگیر شدم.
وی همچنین در پاسخ به سوال قاضی دنیادیده (رئیس دادگاه)که پرسید شما چگونه از فاصله2متری شلیک کردید در حالی که مدعی هستید چهره راننده را ندیده اید؟هم گفت:من از پشت سر شلیک کردم!
دراین هنگام مقام قضایی با اشاره به گزارش پزشکی قانونی پرسید اما نظر پزشکی قانونی خلاف ادعای شما را نشان می دهد؟ متهم پاسخ داد:این نظر را قبول ندارم!
بنابرگزارش روزنامه خراسان،متهم به جنایت مسلحانه که دیگر با رگبار سوالات فنی جنایی روبهرو شده بود و قضات دادگاه همچنان به اعترافات و اقاریر وی در مراحل بازپرسی و انتظامی استناد می کردند،دیگر چاره ای جز انکار نیافت و گفت:من آنچه را نزد بازپرس گفتم که برخی از آن جملات توسط ماموران به من تلقین شده بود! و من چاره ای جز تکرار آن اعترافات در نزد بازپرس را نداشتم چرا که همان مواردی را که در پلیس آگاهی گفته بودم باید نزد بازپرس هم همان حرف ها را می گفتم!
در این لحظه قاضی مصطفوی (مستشاردادگاه)از متهم پرسید: یعنی مدعی هستید که در جلسه بازپرسی شما تهدیدشدهاید و یا با شما بد رفتاری شده است؟متهم پاسخ داد:خیر!هیچ بد رفتاری درکار نبود اما چون مامور انتظامی در جلسه بازپرسی حضور داشت باید همان حرف های قبل را تکرار می کردم!درادامه جلسه دادگاه دختر مقتول نیز ادعاهای متهم درباره استوری اینستاگرامی از شادی وپایکوبی را رد کرد وگفت:عموی من(محمود)حتی مدتی بود که به روستا نمی آمد و مارا هم از هرگونه رفتاری که شائبه ای برای خانواده آن ها داشته باشد بر حذر می داشت!
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:درپایان جلسه دادگاه وکلای مدافع نیز به دفاع پرداختند و از قضات دادگاه مهلت خواستند تا دفاعیات کامل خود را به صورت لایحه ارائه دهند.
درهمین حال ادامه رسیدگی به این پرونده پیچیده قضایی به جلسات آینده موکول شد تا اتهام «جلال»مبنی بر معاونت در قتل نیز زیر ذره بین قضاوت قرار گیرد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پرونده
امروز 23 سپتامبر آغاز هفته بینالمللی ناشنوایان است. هفتهای که در آن سعی میشود به این قشر جامعه و به مشکلاتشان توجه شود. شعار امسال این هفته جهانی بر این تاکید دارد که ناشنوایان همه جا بتوانند با زبان اشاره صحبت کنند. به همین مناسبت و امروز که روز جهانی زبان اشاره است، با یک مترجم و مدرس زبان اشاره صحبت کردهایم. «فائزه خادمزاده»، مترجم و سرپرست یک گروه سرود ناشنوایان است. علاوه بر آن، خواهر او هم ناشنواست بنابراین از کودکی در متن زندگی ناشنوایان و مشکلاتشان قرار گرفته است. در این گفتوگو سعی کردهایم از زندگی این عزیزان بیشتر بدانیم و با مشکلاتشان آشنا شویم.
صحبت در همه جا با زبان اشاره
«خادمزاده» در ابتدای صحبت میگوید که اصلیترین شعار مطرحشده هفته جهانی ناشنوایان امسال این است که ناشنوایان بتوانند در همه جا با زبان اشاره صحبت کنند. او ادامه میدهد: «اگر به شعارهای فدراسیون جهانی ناشنوایان نگاهی بیندازیم، با توجه به اینکه این شعارها آمارهایی در پشتشان است و براساس جامعه وسیعی از ناشنوایان بررسی شده است، متوجه میشویم که مفهوم وسیعی دارد. ما هفته جهانی ناشنوایان داریم . طبق این برنامه باید موضوعاتی که مربوط به ناشنوایان است، مطرح شود و در راس قرار بگیرد تا زندگی ناشنوایان راحتتر شود.» این مترجم زبان اشاره میافزاید: «من دردهای ناشنوایان را از نزدیک لمس کردهام، چون کنار خواهرم زندگی کردهام. با این حال امیدوارم این حرفها به گوش کسانی برسد که کاری از دستشان برمیآید و بتوانند مشکلات ناشنوایان را برطرف کنند. آرزو میکنم دنیا به سمتی برود که همه افراد، مسئولان و... دغدغه این را داشته باشند که سطح آگاهی و آموزش ناشنوایان به جایی برسد که آنها هیچ فرقی با افراد شنوا نداشته باشند. همین.»
اشتغال، بزرگترین مشکل ناشنوایان
از این مربی زبان اشاره درباره اصلیترین مشکل ناشنوایان میپرسم که میگوید: «اصلیترین مشکل ناشنوایان وجود ندارد. یک سری از مشکلاتشان به یک اندازه مهم است، ولی اولین مشکل بزرگ آنها اشتغال است. خودم این مشکل را لمس کردهام. خواهرم ناشنواست و چند مدرک حرفهای دارد، ولی هرچه تلاش کردیم با هرکدام از این مدرکها ، نتوانسته است جایی مشغول کار شود. حتی به بعضی جاها گفتهام که خواهرم حاضر است با حقوق کم کار کند، چون میتواند لبخوانی کند، ولی باز هم قبول نمیکردند. به بعضی جاها میگفتم خواهرم سابقه و مدرک دارد که استقبال میکردند و در آخر تا میگفتم ناشنواست، ولی لبخوانی بلد است و واضح هم صحبت میکند که شما متوجه حرفهایش میشوید،باز میگفتند نه، امیدواریم جای بهتر کار پیدا کند.» «خادمزاده» معتقد است اشتغال ناشنوا به استقلال و اعتماد به نفس او کمک میکند. او ادامه میدهد: «در کاری که کاملا یدی است و به ارتباط با مشتری و ارباب رجوع نیاز ندارد، چرا از ناشنوایان استفاده نمیکنند؟ مانند این است که یک فرد شنوا، هندزفری بگذارد و چیزی نشنود و کارش را بکند. چرا او را استخدام میکنند، ولی ناشنوایان را نه؟ فرد ناشنوا اگر اشتغال نداشته باشد مشکلات دیگری پشت سرش میآید؛ مانند مسکن، ازدواج یا حتی تداوم ازدواج. خیلی از ازدواجها به دلیل بیکاری فرد ناشنوا به شکست انجامیده است.»
مشکلات ناشنوایان یکی دو تا نیست
او که با مشکلات خواهر ناشنوایش به خوبی آشنایی دارد، میگوید: «ببینید بستر یک سری چیزها فراهم نیست. مثلا فکر کنید اگر ناشنوایی به یکی از شغلهای خوب این دوره که همه دنبال آن هستند، پردرآمد است و همه جا به کار میآید و دنیا دارد روی آن می چرخد؛ یعنی برنامهنویسی، علاقه پیدا میکند و میخواهد آن را یاد بگیرد، کجا باید مراجعه کند؟ برای برنامهنویسی باید حداقل با زبان آشنا باشید. کجا باید برود زبان انگلیسی یاد بگیرد؟ آیا شما تا بهحال مجموعه ای را دیدهاید که مخصوص آموزش برنامهنویسی پایتون به زبان اشاره باشد یا آموزشگاه فنیوحرفهای را دیدهاید که برای افراد ناشنوا مناسبسازی کرده باشد؟ یا مثلا دانشگاهی که تخصصی یک رشته را به افراد ناشنوا آموزش بدهد. بعد این طور هم نیست که منِ شنوا بیایم و بگویم این رشتهها به درد ناشنوا میخورد و بقیه رشتهها، نه. ناشنواها یک شعار دیگری هم دارند که جزو شعارهای امسالشان هم هست که میگوید «بدون ما برای ما تصمیم نگیرید.» یعنی من نباید برای ناشنوا تصمیم بگیرم چه رشتهای را بخواند.»
نگاه مردم به ناشنوایان بهتر شده
از او درباره نگاه مردم به ناشنوایان میپرسم، میگوید: «اگر میخواهید نگاه فعلی مردم به ناشنواها را بدانید باید بگویم دارد پیشرفت میکند. البته آن هم به خاطر رسانهها نیست. رسانه ما هیچوقت نیامده درباره یک فرد ناشنوا بررسی کند و او را به بقیه بشناساند. بلکه بهخاطر همین فضای مجازی است. افرادی مثل من یا چند ناشنوا یا بعضی مترجمان که در صفحههای شخصیمان در شبکههای اجتماعی درباره ناشنوایان و زندگی آنها نوشتهایم، دید مردم را تغییر داده که خیلی بهتر شده است، ولی اگر اینها نبود نگاه مردم خیلی خوب نبود.» او مثال میزند: «مثلا سوالهای عجیبی از من میشود که ناشنوا مگر سواد دارد؟ بله که دارد یا ناشنوا مگر میتواند حرف بزند؟ بله میتواند. اصلا یک سری سوالهای عجیب از ما میشود.» «خادمزاده» معتقد است دلیل نگاه نادرست مردم به ناشنوایان، محیط است. او ادامه میدهد: «محیطی که منِ شنوایِ ناآگاه از ناشنوا در آن زندگی میکنم، اگر به من آگاهی بدهد، نگاه من تغییر میکند. ما ناشنوای مخترع و استاد دانشگاه داریم و ناشنوایی هم داریم که اصلا سواد خواندن و نوشتن ندارد. خب این دو ناشنوا که از لحاظ بهره هوشی تفاوت آنچنانی با هم ندارند. یکی در محیطی بزرگ شده که به او بها داده شده، مثل یک آدم شنوا به او شخصیت داده شده و برایش وقت گذاشته شده. ناشنوای بعدی ناشنوایی است که به حال خودش رها شده است.»
اشکالات محیطهای آموزشی برای ناشنوایان
«خادمزاده» درباره مشکلاتی که در محیط آموزشی برای ناشنوایان است دل پری دارد. او میگوید: «متاسفانه محیط آموزشی کشور ما برای ناشنوایان اصلا خوب نیست. فکر کنید وارد مدرسهای میشوید که نابینا، ناشنوا، سندروم داون و معلول جسمی-حرکتی دارند در یک کلاس با یک معلم مشترک درس میخوانند. خب معلم چطور میتواند هم سندروم داون را بشناسد و مطابق آن درس بدهد و هم ناشنوا را. ما معلمی که به زبان اشاره مسلط باشد، تقریبا نداریم. صداوسیمای ما اصلا درباره ناشنوایان برنامهای دارد؟ برای هفته جهانی ناشنوایان مهمانهای ناشنوا را دعوت میکنند و برنامههای مفرح میگذارند و میرود تا سال بعد. خب دید مردم به این چیزها بستگی دارد. نگاه مردم الان خیلی بهتر شده، ولی یک سری سوال های عجیب همیشه هست و یک عده از مردم ما نمیدانند. من رسانه را مقصر همه اینها میدانم.»

اهمیت آشنایی مردم با زبان اشاره
از این مترجم زبان اشاره درباره آشنایی مردم با این زبان میپرسم، پاسخ میدهد: «درصد خیلی کمی با زبان اشاره آشنا هستند. ما هم که با این زبان آشنایی داریم یا یک فرد ناشنوا داخل خانواده داریم یا اینکه خیلی علاقه داشته و وارد این حوزه شدهایم که خب تعداد کمی هستیم. هر جایی هر شغلی که داشته باشید امکان این که یک فرد ناشنوا را ببینید، هست. شعار امسال فدراسیون جهانی ناشنوایان این است که ناشنوا در هرجایی بتواند با اشاره صحبت کند؛ یعنی حرفش را بزند. خود شما چند ناشنوا در جامعه دیدهاید؟ احتمالا تعداد خیلی کمی. یکی از دلایل این است که محیط برای ناشنواها آماده نیست. ناشنوایان نمیتوانند بیرون بیایند و راحت بگردند. وقتی من بلد باشم، کارمند بانک، مغازهدار، دکتر و پرستار بیمارستان و مدیر یا ناظم مدرسه همه زبان اشاره بلد باشند، قطعا در جامعه ناشنواهای بیشتری را میبینیم. در این صورت ناشنوا هم اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکند که بیاید و شروع کند به حرفزدن، فرد ناشنوا میتواند خواسته خودش را راحت بیان کند. امکان دارد یک فرد ناشنوا به شما مراجعه کند و بخواهید کارش را راه بیندازید. مثلا بگوید میخواهم بچهام را در این مدرسه ثبتنام کنم یا بچه من مریض است و این علایم را دارد. این که ما آنها را کمتر دیدهایم، نشان میدهد محیط برای آنها آماده نبوده است. این همان دلیلی است که همه باید زبان اشاره را کم در حدی که کار او را راه بیندازد، بلد باشند. من نمیگویم همه بروند زبان اشاره را یاد بگیرند و به آن مسلط باشند، اما تا حد مبتدی برای فردی که می خواهد با یک ناشنوا ارتباط بگیرد، لازم است.»
باورهای اشتباه مردم درباره ناشنواها
این مدرس زبان اشاره باز هم تاکید میکند که برخی مردم درباره ناشنوایان دید اشتباهی دارند: «در صحبتهای قبلی هم به آن اشاره کردم، برخی فکر میکنند ناشنوا به غیر از این که ناشنواست، ناتوانی دیگری هم دارد که این طور نیست. بعضیها فکر میکنند ناشنوا تا کاشت حلزون انجام نداده است یک مشکلی دارد و باید حتما کاشت حلزون را انجام دهد. خب اینطور نیست. ناشنوا میتواند نخواهد این عمل را انجام دهد. این عمل جراحی یک کار انتخابی است و بستگی به فرد دارد. یک فرد ناشنوا ارزشش با فردی که کاشت انجام داده، یکی است.» با این حال او معتقد است ادارات خدمات مناسبی به ناشنوایان نمیدهند: «این پاسخ همان چرایی است که ما باید زبان اشاره بلد باشیم؛ کارمندانی که هیچ کدام با زبان اشاره آشنا نیستند. اگر خدمات مناسبی به ناشنواها داده میشد، ناشنوا، من یا مترجم دیگری را صدا نمیزد تا با خودش ببرد که کارش راه بیفتد. حداقل کاری که فضای شهری و ادارات میتوانند بدهند این است که مترجم بگذارند، ترجمه آنلاین بگذارند یا یک فکری بکنند. یعنی به این فکر نکنند که بابا مگر ما چند ناشنوا داریم. اگر حتی یک ناشنوا داشته باشیم ما باید به فکر آن یک نفر هم باشیم و او هم باید بتواند از خدمات ما استفاده کند.»
سمعکهای گران یا قدیمی
«خادمزاده» درباره یکی از رایجترین مشکلات ناشنوایان میگوید:«یکی از مشکلهای اصلی و رایج، سمعک است. سمعک خوب یا در بازار نیست یا خیلی گران است. سمعکهایی که بهزیستی به ناشنوایان میدهد، خیلی قدیمی است. در بازار هم سمعک خوب خیلی گران است. شما تصور کنید مثلا پدر و مادر یک ناشنوا که خودشان هم وضع مالی خوبی ندارند، بخواهند سمعک بخرند، یک هزینه هنگفت برایشان است. حال اگر بخواهند عمل کاشت حلزون گوش هم انجام بدهند که دیگر وحشتناک است. در ضمن، سن طلایی برای کاشت حلزون زیر 3 سال است که عوارض آن را خیلی کم میکند.»
توجه به ناشنوایان برای ظاهرسازی در برنامهها!
او خاطرهای هم از همکاری برای ساخت یک برنامه برای ناشنوایان تعریف میکند: «برای ترجمه یک برنامه تلویزیونی یک ساعته رفتم تا کارهای بخش زبان اشاره را انجام دهم. آن برنامه بخشهای مختلفی داشت. یک بخش 3 یا 4 دقیقهای در وسط برنامه را مشخص کرده بودند تا من برای ناشنوایان ترجمه کنم. به آنها گفتم که شما 30 دقیقه از ابتدای برنامه را ترجمه نمیکنید و ناشنوا متوجه نمی شود، سپس 3 دقیقه را ترجمه میکنید و دوباره نیم ساعت پایانی را هم ترجمه نمیکنید. خیلی هم اصرار داشتند که یک آدم حرفهای این کار را برایشان انجام دهد و جوری رفتار میکردند که ما نمیخواهیم از سر خودمان باز کنیم، اما من منطق این کار را نمیفهمیدم و هرچه تلاش کردم و جنگیدم که اگر میشود حداقل برای بقیه بخشها یک زیرنویس ساده اضافه کنید، میگفتند که جذابیت تصویر کم میشود! بعدا متوجه شدم که این کار و قراردادن یک بخش 4 دقیقهای برای ناشنوایان برای ظاهرسازی و شوآف بوده که بگویند ما به فکر ناشنوایان هم هستیم. من هم در ادامه با آنها قطع همکاری کردم، اما شنیدم بسیاری از برنامههایی که ساخته میشود، با این چالشها روبهروست».
مناسبسازی رشتههایتحصیلی برای ناشنوایان
او درباره مشکلات پیدا کردن شغل برای ناشنوایان میگوید: «در قدم اول، همه رشتههای تحصیلی باید برای افراد ناشنوا مناسبسازی شوند؛ یعنی مثل یک فرد شنوا باید این امکان برای افراد ناشنوا هم وجود داشته باشد که بتوانند اطلاعات کسب کنند که این مسئله برمیگردد به شیوه آموزشوپرورش که امیدواریم اصلاحاتی در آن اتفاق بیفتد. باید خود فرد ناشنوا، این امکان را داشته باشد که رشتهاش را انتخاب کند و مثلا برود رشته طراحی فرش، برنامهنویسی رایانه، دبیری یا... . همه این رشتهها باید به گونهای باشد که ناشنوا بداند وقتی وارد آن میشود، بتواند به صورت تخصصی آموزش ببیند و از آن طرف برایش بازار کار باشد، اما وقتی برای یک فرد ناشنوا، بستری فراهم نیست که آموزش ببیند، بنابراین نمیتواند وارد کارهای تخصصی بشود. به همین دلیل است که بسیاری از ناشنواها میروند دنبال کارهایی که به تخصص نیاز ندارد و به اصطلاح یدی هستند. مثلا عکاسی، خیاطی، نقاشی، کار کردن در تولیدیهای عمده و... شغلهایی است که ناشنوایان انجام میدهند. ناشنواها میروند سراغ حرفههایی که فقط با چشم و دست در ارتباط است. پس انتخابهایشان محدود است. با همین شرایط و با همین انتخابهای محدود، یک سری کارفرماها هم از سر ترس، خرافات یا هر دلیل دیگری که من نمیدانم، باز محدودیت ایجاد میکنند و میگویند که ما ناشنوا جذب نمیکنیم».
ناآگاهی قشر تحصیلکرده از چالشهای ناشنوایان
«خادمزاده» درباره رفتارهای مردم با ناشنوایان میگوید: «بیشتر مردم ما متاسفانه درباره ناشنوایی و چالشهای آن اطلاع ندارند که باید این مشکل با یک سری اطلاعرسانیها حل شود، اما از قشر تحصیلکرده ما، مثلا یک پزشک، انتظار میرود که چیزهایی را بداند. من در زمان کرونا، همراه خواهرم به پزشک مراجعه کردیم. در زمان ویزیت، پزشک داشت با خواهرم صحبت میکرد که به او گفتم خواهرم ناشنواست. دکتر ماسک زده بود و خواهرم متوجه حرفهایش نمیشد. توقع داشتم که به خاطر شرایط خاص خواهرم دکتر از او فاصله بگیرد، برای چند لحظه ماسکش را بردارد تا خواهرم از روی لبخوانی متوجه حرفهایش بشود، اما ماسک را در نیاورد و یکهو شروع به صحبت کردن با خواهرم کرد. شوکه شدم و گفتم که خواهرم ناشنواست و شما هر چقدر داد بزنید، او متوجه نمیشود. دست آخر، خودم ماسکم را برداشتم و سوالات پزشک را از خواهرم پرسیدم. حرفم این است که آدم از یک عده افراد توقع چنین ناآگاهی هایی را ندارد».
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.













.jpg)
